۱۳۹۷ بهمن ۲۱, یکشنبه

آغوش پدر خانه فراموشی­هاست


 
Robab Mohab has written the novel "In the arms of the father, there is the home of oblivion" in 2009. In this interwoven narrative, Moheb points out that the literature of migration does not merely express a certain state of the individual migrant's feelings, but rather a plan that pushes into a labyrinth of thoughts and emotions of immigrants. This labyrinth is of colored shapes and spaces, which these people have been willingly or unwillingly chosen for life. The immigrant is a human being lost in a net of strange of unfamiliar sounds. In this novel, own experiences and narratives have been a rich source for the author.
 
نویسنده: رباب محب
ناشر: گروه انتشارات آزاد ایران
 978-9176375556شابک :
تعداد صفحات: 198
زبان: فارسی
 
نگارش «آغوش پدر خانه فراموشی­هاست» در سال 2009 میلادی به­پایان رسید، اما به­دلایلی منتشر نشد تا امسال.


شیرین، شخصیت اصلی داستان «آغوش پدر خانه فراموشی­هاست»، زنی ست از خانواده ای مرّفه که بنا به دلایلی از همسر خود جدا می­شود. این جدایی عواقبی دارد خواندنی. سیر و سیاحت درونی شیرین، ناخواسته و از نوع خاصی ست. نزد شیرین غربت، غم نیست. غربت یک حُکم است: صادر می­شود و سرنوشت او را رقم می­زند.
 





 

 
 

 

۱۳۹۷ خرداد ۶, یکشنبه

«تعویذ» روبرتو بلانیو




تورقی بر یک رمان؛
تعویذ، حکایت یک روح عصیانگر/نویسنده‌ای که نه مارکز را قبول داشت نه آلنده را
تاریخ انتشار:پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷
 
بولانیو مهم‌ترین نماینده از نویسندگان اهل آمریکای لاتین است که از تکرار قصه دیکتاتورها و جادوگران خسته شده بودند، این رمان آکنده از همین روح عصیانگری است.
 
به گزارشخبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «تعویذ» از مهم‌ترین آثار روبرتو بولانیو نویسنده فقید شیلیایی است. این نویسنده به رغم عمر کوتاهش آثار زیادی نوشت.
بسیاری بر این باورند که این اثر از شاهکارهای ادبیات آمریکای لاتین در سال‌های پایانی قرن بیستم به شمار می‌رود. این رمان اینگونه آغاز می‌شود:
«
این حکایتی خواهد شد خوفناک. داستانی پلیسی، روایتی سیاه و هراسناک. اما چنین به نظر نخواهد آمد. چنین به نظر نخواهد آمد، چرا که من راوی آنم. منم آن که سخن می‌گوید، پس چنین به نظر نخواهد آمد. اما به واقع حکایتی است از جنایتی فجیع.
من رفیق تمام مکزیکی‌ها هستم. می‌توانم بگویم مادر شعر مکزیکم، اما بهتر است چیزی نگویم. تمامی شاعران را می‌شناسم و شاعران هم همگی مرا می‌شناسند. پس شاید هم بتوانم چنین بگویم. پس می‌‌توانم ادعا کنم که من مادر شعر مکزیکم و باد صبای نفرینی قرن‌هاست که می‌وزد. اما بهتر است از این چیزی نگویم. مثلا می‌توانم بگویم آرتوریتو بلانو را زمانی شناختم که فقط هفده سالش بود، پسرکی خجالتی که نمایش‌نامه و شعر می‌نوشت و آداب عرق‌خوری نمی‌دانست. اما نقلش به پرگویی می‌ماند و یادم داده‌اند که زیاده‌گویی‌ها زیادی‌اند و تنها گفتن خود موضوع کفایت می‌کند
شخصیت اصلی رمان «تعویذ» زنی است شاعر که در اواخر دهه ۶۰ میلادی از اروگوئه به مکزیک مهاجرت کرده و در محافل روشنفکری و هنری این کشور روزگار می‌‌گذراند؛ روزگاری که حکومت‌های دیکتاتوری در بیشتر کشورهای آمریکای لاتین یا به قدرت رسیده‌اند یا در آستانه به قدرت رسیدن هستند.
بولانیو از شاعران و نویسندگان موج‌نو شیلیایی به شمار می‌رود.  زمانی از بولانیو سوال شده بود: اگر نویسنده نمی‌شدی چه می‌کردی؟ و بولانیو بی‌تامل جواب داده بود: «کارآگاه ویژه‌ی قتل». از آن آدم‌هایی می‌شدم که شب‌ها تنهایی می‌روند سر صحنه‌ جنایت و از اشباح نمی‌ترسند. شاید اثر حاضر، پاسخ به این کشش درونی نسبت به فرم جنایی در روبرتو بولانیو باشد.

از این نویسنده اظهارات جنجالی زیادی نسبت به نویسندگان مطرحی چون مارکز و آلنده وجود دارد. بولانیو تا زمان مرگ در کشورهای انگلیسی‌زبان محبوب نبوده‌ است، به خاطر این مدعا که رئالیسم جادویی «متعفن» است. او گابریل گارسیا مارکز را به عنوان «کسی که عشق حرف زدن با رئیس‌جمهورها و اسقف‌ها را دارد» دست می‌انداخت و از نظرش ایزابل آلنده «مبتذل‌نویسی است که در حوزه‌ای از ادبیات کار می‌کند که از هیچ آغاز و به ادبیات آبگوشتی ختم می‌شود».

مضامین کلیدی آثار بولانیو عموما دو موضوع هستند؛ یکی شخصیت‌های شاعر و نویسنده که تقریبا در تمام کتاب‌های او یا شخصیت اصلی‌اند یا یکی از شخصیت‌های فرعی مهم. داستان‌های بولانیو به نوعی حکایت‌هایی از درون ادبیاتند؛ ماجراهایی حول زندگی نویسندگان و درباره سروکله‌زدن آن‌ها با نوشتن؛ کسانی که زندگی‌شان را وقف نوشتن می‌کنند، در اغلب موارد شکست می‌خورند و در حد نویسندگان و شاعران گمنام و درجه دو می‌مانند. دوم گم شدن ناگهانی شخصیت‌ها و فقدان وابستگی آنان به محل استقرارشان است. این نویسندگان و شاعران آس‌و پاس همگی در حال سفر و تغییر مکان هستند، دقیقا به این دلیل که به محل اقامت‌شان هیچ نوع وابستگی‌ای ندارند. شخصیت‌های او مدام در حال غیب‌شدن و پنهان‌شدن از زندگی دوستان خود هستند و بخش قابل توجهی از تنشی که در داستان‌ها اتفاق می‌افتد محصول همین گم و پیداشدن ناگهانی شخصیت‌هاست. رمان «تعویذ نیز از این قاعده مستثنا نیست. در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

«
اسمش النا بود. مرا به کافه‌ای دعوت کرد و گفت خیلی حرف‌ها دارد که به من بزند. می‌گفت خیلی وقت است که در فکر آشنایی با من بوده. موقع بیرون آمدن از دانشکده فهمیدم که در فکر آشنایی با من بوده. موقع بیرون آمدن از دانشکده فهمیدم می‌لنگد، البته نه خیلی، اما آشکارا می‌لنگید. النای فیلسوف. با فولکس واگنش به کافه‌ای در اینسورخنتس سور رفتیم. تا آن روز گذارم به آن‌جا نیفتاده بود...»

روبرتو بولانیو نماد دومین پوست‌اندازی مهم ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم است.  ادبیات آمریکای لاتین تنها به بورخس، یوسا و کورتاسار ختم نمی‌شود.  عده‌ای دیگر هم  در ارتقا این ادبیات شرکت داشته‌اند؛ جوانانی عصیان‌گر و خلاق که به دنبال باز کردن راهی نو برای ادامه حیات خلاقانه آمریکای لاتین بودند. آنان از تکرار قصه جادوگران و دیکتاتورها خسته شده بودند؛ از اینکه به خاطر مصائب و عقب‌ماندگی‌های سیاسی و فرهنگی کشورشان زبانزد جهانیان شوند و غربی‌ها چنان داستان‌هایشان را بخوانند که انگار در باغ وحش به دیدن حیوانی عجیب آمده‌اند، خسته شده بودند. این‌ها نویسندگانی بودند که می‌خواستند علیه این فضا شورش کنند و حرف نوی خویش را بار دیگر به ادبیات جهان بقبولانند. روبرتو بولانیو مهم‌ترین نماینده این عصیان است. در میانه این رمان می‌توان این روح عصیانگر را درک کرد:

«
خاطراتم بی‌نظم و بی‌منطق در میان گذشته و آینده سرگردانند و بریده‌بریده و تته‌پته‌کنان از آن سپتامبر اندوهبار سال 1968 سخن می‌گویند. در گوشم می‌خوانند که باید تصمیم را بگیرم و ایستاده در گوشه‌ای، زیر آن آفتاب بی‌رمق، انتظار بکشم و به تمام هیاهوهای برخاسته از مکزیک گوش بسپارم، نیز به نجوای سایه‌ خانه‌ها که سرگشته در پی هم می‌افتند، درست مثل درندگانی که از کارگاه خشک‌کردن حیوانات گریخته باشند

«
ستاره دوردست» با ترجمه پویا رفویی، «آخرین غروب‌های زمین» و «موسیو پن» با ترجمه پوپه میثاقی، «یک رمانک لمپن» با ترجمه مریم اسماعیل‌پور، «شبانه شیلی»  با ترجمه رباب محب و ونداد جلیلی، «آنت ورپ»  با ترجمه محمد حیاتی و «2666» با ترجمه محمد جوادی آثار ترجمه شده این نویسنده شیلیایی به فارسی هستند.

رمان «تعویذ» نوشته روبرتو بولانیو با ترجمه رباب محب در 176 صفحه در قطع رقعی و شمارگان 1500 نسخه به قیمت 12500 تومان از سوی نشر ماهی در سال 1397 منتشر شده است. 
اخبار «کتاب»                                                                                                                   

«تعویذ» اثر  روبرتو بولانیو ترجمه: رباب محب بهار 1397
نشر ماهی
  978-964-209-258-1
 
 
 
 

 

 
 



 








 
 

۱۳۹۶ اسفند ۱۳, یکشنبه

بخوانید- بنویسید- راهنمای معلم



بخوانید و بنویسید/ کتایون کشاورزی، رباب محب

سری اول از کتاب‌های آموزش زبان فارسی بخوانید، بنویسید

978-91-984370-2-7

:کتاب اول، بخوانید

978-91-983377-4-7

کتاب دوم، بنویسید:

 
978-91-983377-7-8
 
 
بخوانید، بنویسید/ راهنمای معلم

راهنمای معلم کتاب اول بخوانید، بنویسید

978-91-983377-8-5
 

 






هدف از تدوین کتاب درسی «بخوانید» ارائه­ی یک کتاب متدیک بر اساس آخرین پژوهش­های پداگوژی و الگوهای رایج در کشورهای مترّقی است. ما در نگارش این کتاب نظریات ویگوتسکی و پیاژه و چند تن دیگر از پژوهشگران علم پداگوژی را مدّ نظر داشته­ایم. با دیدگاهی «کُل­نگر» و الهام از الگوهای پداگوژی بویژه متد «مایا ویتینگ» و «بورن هُلم» کتابی تدوین کرده­ایم که «نوآموز» به عنوان یک فرد متفکر و اندیشمند محور صفحات و کلمات آن است...
 
فرازبانی
یکی از واژه­های کلیدی علم زبان­شناسی بخصوص زبان­شناسی کودک واژه­ی «متا‌لینگویسم» یا «فرازبانی» است. منظور گونه­ای از آگاهی­ و دانش زبان است که با فاصله گرفتن از محتوا و معنای کلمات صورت می­پذیرد. در این مرحله کودک به جای پرداختن به معنا و مفاهیم، به واژه­ها و ساختار آنها توجه می­کند؛ یعنی از محتوا به شکل می­رسد. آگاهی زبانی راهی دشوار دارد و به سادگی حاصل نمی­شود. به عبارت دیگر کودک برای رسیدن به شکل باید بتواند از سخن فراتر رود. از مفاهیم بگذرد. از معناها فاصله بگیرد و به سرزمینی گام بگذارد که ساختار زبان نامیده می­شود. این­جاست که او به راز معماری زبان پی می­برد. از اینها گذشته کودکان ظرفیت­ها و توانایی­های متفاوت دارند. برخی کنجکاوانه با زبان بازی می‌کنند. برخی دیگر به استفاده از زبان در رابطه با دیگران اکتفا می­کنند. به طبع اینجا محیط آموزش و پرورش نقش مهمی ایفا می­کند.
اغلب پژوهشگران این حوزه، از آن جمله لیندگرن و مودین (1994) آگاهی زبانی را به چهار دسته تقسیم می­کنند:
1. آواشناسی یا فونتیک: یا شناخت و نحوه­ی شناخت آواها.
2. نحوی یا جمله­شناسی: شناخت قواعد مربوط به ترکیب و در کنار هم آمدن واژه­ها  به منظور ایجاد و درک جملات.
3. تکواژشناسی یا مورفولوژیک/ریخت­شناسی واژه: شناخت و نحوه­ی شناخت ساختمان کلمات.
4. عملگرایی یا پراگماتیک: شناخت و نحوه­ی شناخت کاربرد زبان در روابط اجتماعی و روابط بینابینی.
 
ادامه در کتاب «راهنمای معلم»

۱۳۹۶ مهر ۷, جمعه

«من کاراملی هستم در دهان مرگ»


 
 

آمازون

 
 
Title: man karameli hastam dar dahan-e marg (I am a Caramel in the Mouth of Death)
Author: Robab Moheb
ISBN: 9789176373453
Iran Open Publishing Group
 
«من کاراملی هستم در دهان مرگ»
نویسنده: رباب محب
انتشارات آزاد ایران
شابک:
9789176373453
 
 “man karameli hastam dar dahan-e marg (I am a Caramel in the Mouth of Death)” is a collection of poems in three parts, by the celebrated Iranian poet Robab Moheb: “Mother”, “The Heights of the Windcatcher”, and “I am a Caramel in the Mouth of Death”.
 
my cries which passed through the storm
the quail that dies
with the first roar of the thunderbolt
and a dead arises
from earth
silent
as the genuine
inky rocks…
 
«من  کاراملی  هستم در دهان  مرگ» مجموعه شعری‌ست در سه بخش: «مادر»، «بلندی‌های بادگیر» و «من کاراملی هستم در دهان مرگ».
 
ضجه‌های از توفان گذشته‌ام
بلدرچینی‌که با شنیدن اوّلین غرّشِ آذرخش
می‌میرد
و مرده‌ای از خاک
برمی‌خیزد
خاموش
مثلِ صخره‌های جوهری
 
 
 
 

۱۳۹۶ تیر ۴, یکشنبه


  Title: Mehrgiyah
Author: Robab Moheb
Iran Open Publishing Group
 
 
عنوان: “مهرگیاه”
نویسنده: رباب محب
انتشارات آزاد ایران
شابک: 9789176373446
 
“Mehrgiyah (The Plan of Love, The Mandragora)” is a very unique surrealistic literary novel by Robab Moheb in Farsi, that tackles controversial gender issues with a great mission to unify and raise social understanding for diversity. It tells the story of a young woman, who is on the search of her name and identity, and runs into many adventures. She leaves her birthplace, Tehran, and arrives to a small utopian town that appears to be very strange and with people different from any other place in the world. Life in this mystic town flows into a surrealistic story.
«مهرگیاه» داستان زندگی یک زن جوان است که برای یافتن نام و هویت گمشده‌ی خود دست به ماجراجویی می‌زند. زادگاهش تهران را ترک می‌کند و قدم به شهر کوچکی می‌گذارد که با مقیاس‌های معمول روزگار همخوانی ندارد. این شهر به نوعی آرمانشهری‌ست دورافتاده با مردمی خاص. زندگی روزمره در اختلاطی غریب و ویژه و به گونه‌ای سوررئالیستی رُخ می‌دهد.
مهرگیاه، گیاهی‌ست انسان‌گونه. رمز وحدت است و حاوی راز آفرینش. گیاهی‌ست هرمافرودیت بدانسان که انوری به قلم کشیده‌است: «باد صبا که فحل بنات و نبات بود، مردم گیاه شد که نه مرد است و نه زن است». این گیاه رنگی از اسطوره در خود دارد. جلوه‌ای که در داستان «مهرگیاه» پرتلألو می‌شود.
رباب محب با همنشین کردن اجزای گوناگون زبان، دست به آفرینش زبانی تازه در حیطه‌ی داستان معاصر زده‌است.

 

۱۳۹۵ آبان ۲۹, شنبه

 
Title: Movie Star and the Sunday’s Rose
Author: Robab Moheb
Iran Open Publishing Group
 
عنوان: “مووی استار و شاخه‌ی گُل رُز روز‌های یک‌شنبه مجموعه‌ داستان”
نویسنده: رباب محب
شابک: 9789176371930
انتشارات آزاد ایران
 “Movie Star and Sunday’s Rose” by Robab Moheb is a collection of 21 short stories. The stories play in different times and locations partly in reality and partly in an imaginary sphere: Love, loneliness, war, persecution, delusions and illusions, life and death. Most of the 21 short stories are examples of Moheb’s surrealism, irony, and conflict between dream and reality.

 

آمازون


مجموعه داستان «مووی استار و شاخه‌ی گُل رُز روز‌های یکشنبه» شامل بیست و یک داستان کوتاه است. داستان­های این مجموعه با خمیرمایه­ی درونی انسان سر و کار دارند و جملگی متأثرند از زمان، مکان و وقایع پیرامون نویسنده. اینجا محب حقایق زندگی آدمی را با تمثیل­های بدیع و زیبا و گاه شاعرانه به رشته­ی تحریر درآورده است. وی در داستان بلند «آناتومی فصل­ها و آلبالو» عشقِ هزارچهره و درماندگی و آوارگی انسان معاصر را ترسیم می­کند. عشق، در این کتاب جلوه­ای تازه به خود می­گیرد و در شمایلی انسانی، اما گاه به غایت غریب و حیرت­انگیز عرضه می­شود.
یکی از نقاط قوّت این مجموعه جمله­ی آغازین داستان­هاست: «برق برود. تو لای چادر پرکلاغيت پيچيده باشی و در کوچه پسکوچه­های حوالی ميدان فوزيه که حال ميدان امام حسين نامیده می­شود، به دنبال آدرسی بگردی که وجود ندارد. خيابان اپريکوس شماره سيزده» یا «وقتی به کوچه زدم با خود گفتم: آتش هم طبقاتی دارد. هفت طبقه به رنگ روزهایت
» حسین پاینده در مورد شیوه­های نگارش داستان کوتاه می­نویسد: «پاراگراف اول هر داستانی، حکم دروازه­ی ورود به جهان آن داستان را دارد»، این حکم در تک­ تکِ داستان­های این مجموعه مشهود است. از سوی دیگر مکان به عنوان یکی از عناصر اصلی داستان­ها با زمانِ خود پیوندی محکم دارد، چیزی که باعث غنای متن­ها شده است. طنز ویژه و لحن خاص محب نیز در اغلب داستان­های این مجموعه ملموس است.

 

 

۱۳۹۵ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

کافه 60 مدیا منتشر کرده است:

 
 
 
 

عنوان: «بازی با زبان و رمزگشایی»

نویسنده: رباب محب

ناشر: کافه 60 مدیا

شابک: 9789198307580

«بازی با زبان و رمزگشایی» کتابی­ست که در وهله­ی اول برای نوآموزانی تدوین شده­است که به نحوی با آموزش زبان، تکلّم، خواندن و نوشتن با مشکلات کمابیش اساسی روبه­رو می­شوند. آموزش آواهای زبانی سنگ زیربنای توانایی خواندن و نوشتن است. اغلب نوآموزانی که به آگاهی فونولوژیک دست می­یابند در دوران تحصیل کمتر با دشواری­های آموزشی روبه­رو خواهند شد. آگاهی زبانی، اما مرتبط است با کلیه­ی سطوح زبان یعنی فونولوژی، سمانتیک، سینتکس، مورفولوژی (ساخت­شناسی واژگانی) و پراگماتیسم.
امروزه جملگی پژوهشگران حوزه­های پداگوژیک بر این باورند که «خواندن»، فعالیت یا مهارتی­ست که با دست یافتن به رمز الفبا تحقق می­پذیرد. یادگیری خواندن و نوشتن مثل آموزش هر مهارت دیگر، یعنی رسیدن به رمز یا رموز آن فعالیت. به طبع رمزگشایی مزّین به اصولی­ست که بر ستون علم و دانش بنا می­شود. اغلب پژوهشگران علم پداگوژیک با تأکید بر علیّت و تنوع در علّت و نگاه عینی و تجربی به پدیده­ها و حوادث، اصول هُلیسم (کل­گرایی) را پذیرفته­اند. این بدین معناست که هنگام تدریس سمت حرکت مرّبی از کُل به جزء است و نه بالعکس. لو ويگوتسکي، روانشناس روس معتقد است که برای تشخیص توانایی­های کودکان بایستی پروسه­های پیشرفت کودکان را در نظر داشت. روند يادگيري هر نوآموز باید به عنوان یک پرنسيب یا اصل مهم پايه­ي مشاهدات و بررسي­هاي روزانه­ی مرّبی را بريزد. در این زمینه ويگوتسکي از درونی شدن اطلاعات سخن می­گوید، بدین معنا که مرّبی باید اساس کارش را بر پاسخ و پرسش­هایی بریزد که کنجکاوی و دقت نوآموزان را برمی­انگیزانند. به عبارت دیگر دانش­آموز در هر حوزه­ای که فعالیت می­کند باید بتواند به این پرسش­ها بپردازد: «چطور/چگونه، کی/چه وقت چرا، چه چیز».
ایجاد یک ساختار منجسم و هماهنگی تدریس با میزان توانایی­ها، اطلاعات و آگاهی نوآموزان ستون اول تدریس علمی است. کتاب «بازی با زبان و رمزگشایی» تلاشی­ست در این راستا.

 
«آفتاب­پرست حیرت­انگیز» اینگر ادلفلت.  مجموعه داستان. ترجمه: رباب محب. ناشر: کافه  60

   شابک:  978-9198307528

اینگر ادلفلت (1956) نویسنده، نقاش و مترجم سوئدی، شخصیت­های خود را از میان زنان و دختران متمرد، لجوج و سرکش برمی­گزیند؛ شخصیت­هایی شبیه «می کوچولو» (همینگوی) که تنها همدمش یک تکه ابر سیاه است. قهرمانان مجموعه داستان «آفتاب­پرست شگفت انگیز»، اما زنانی هستند تُرد و شکننده که سنشان از چهل و پنچ گذشته است. زنانی­که به دو نوع ترس مبتلا هستند: ترس از احساسات درونی خود، و ترس از نگاه مردم. اما این ترس باعث نمی­شود که دست به ماجراجویی نزنند. برعکس آماده­­ی انجام هر کاری هستند، حتی به عمق تاریکی فرو رفتن.
 ادلفت داستان پرداز ماهری است با طنز خاص خود. پیا بری استرم ادواردز[1] ادلفت را ترکیبی از آسترید لیندگرن (داستانویس سوئدی که برای کودکان و نوجوان می­نوشت) و فرانتس کافکا می­داند. گرچه اکثر قهرمانان داستان­های ادلفت جوانند، اما خوانندگان او در گروه سنی خاصی قرار نمی­گیرند. انسان داستان­های ادلفت لب مرزها ایستاده­اند و می­کوشند تغییر کنند، تغییر شکل دهند، دگرگون شوند و تحوّل یابند، سحر شوند و وجودی دردناک و رنج آور داشته باشند. به نظر ادلفت انسان و هستی سرشار است از تضاد. زندگی با اندکی تیزبینی و حضور ساده­تر می­شود و نه با ایدئولوژی­ها. وی در مصاحبه­ای (1992) می­گوید: «نویسنده­ای که به دنبال سرچشمه­ی الهام می­گردد، کافی­ست اعمال آدمی را در شرایط مختلف زیر سؤال ببرد.» وی در یک مصاحبه­ی رادیویی (1999)می­گوید: «زنده­ترین خاطره­ی دوران کودکی­ام یک حس است؛ که من در گوشه­ای در درونم گنجی نهفته دارم که باید از آن مراقبت کنم تا روزی که فرصت نشان دادن این گنج فراهم ­آید.»



[1] (1999)Pia Bergström- Edwards




«سیاه چون نقره». برونو. ک. اویر. شعر. ترجمه: رباب محب. ناشر: کافه 60. 
شابک:  9789198307535
«اساساً آدمی بزرگ­تر است از شرایط خود.

آینده­­ی ما در گِرو توانایی­های ماست؛

که بتوانیم غم از دست­رفته­ها را بخوریم.»

                               برونو کیتز اویر 

برونو کیتز اویر Bruno Keats Öijer متوّلد بیست و ششم نوامبر 1951 در شهر لینشُپینگ واقع در سوئد است. وی در 1970 به همراهی پر – اریک سودِر، اریک فیلکِسون و لیف اِلگرن گروه شعر وِسوویوس را دایر کرد. همسر وی مایا ایزین اویر نقاش است. «سیاه چون نقره» در سال 2008 میلادی منتشر شد. اریک لاکویست در گزارشی از شب شعرخوانی برونو - ک. اوير که به مناسبت انتشار این کتاب برگزار شد، می‌نویسد: «بر سردرِ سالن تأترِ جنوب نوشته شده‌­بود: مردی­که در سال 1973 با چاپ اولین دفتر شعرش، شعر سوئد را دگرگون کرد، یک شاعر مردمی­ست. او، ولی با لقب «شاعر خارج  گود و اوت سایدر» نمی‌خواند. اویر پس از دکلمه‌ی هر شعر تعظیم­کنان متواضعانه از جمعیّت تشکر می‌کند. اویر شاعر محبوبی­ست که جرأت می­کند جدّی حرف بزند. جدّی حرف می­زند بی­آن­که کسل­کننده شود. زندگینامه­ی ارنست همینگوی را دستاویزی می­کند تا بگوید جهانی بالای سر نویسنده هست که زندگینامه­ی نیمه مستند نام دارد. نویسنده یا خود را به متن می­سپارد، یا به دست دیگران؛ به دوستان و آشنایان. چه مشغولیتِ عبثی.
 سایت ناشر


درخت بلوط قصه گو، کتابی است در شش فصل برای نوآموزانی که به نوعی در روند یادگیری دچار مشکل هستند. از این کتاب به دو صورت می توان استفاده کرد: درک مطلب از راه چشم، در اینصورت نوآموز شخصاً متن را می خواند. یا درک مطلب از راه گوش، در اینصورت آموزگار متن را با صدای بلند قرائت میکند. برای هر فصل موضوع خاصی در نظر گرفته شده است که در بخش تمرینها (در آخر کتاب) بدانها پرداخته می شود. معنای واژگان، عبارات و اصطلاحات، تمرین دستوری، تمرین بحث و گفتگو و یک تمرین کتبی، از جمله ی موضوعاتی است که در بخش تمرینها آمده است.

عنوان کتاب: درخت بلوط قصه گو
نویسنده: شارلی بری استرم
مترجم: رباب محب
شابک:9789198307597

Café 60 Media
کتابفروشی فردوسی، استکهلم
 

 
رمان به زبان سوئدی

Lethes flod (roman på svenska) Robab Moheb. ISBN: 978-91-983075-6-6

Café 60 Media

تهیه کتاب:
Adlibris
Bokus