بوی کاه به مشامم میرسد
همیشه با دیدن کاغذ کاهی بوی کاه به مشامم میرسد؛ و من بوی کاه را دوست دارم. این بو مرا به روستا میبرد؛ به سبزی و سادگیِ یک روستای سبز. چنگگ را در دستهای زنی میبینم بر ساقههای چیدهی گندم. و حالا بوی کاه علاوه بر آنکه اینهمه را در ذهتم تداعی کرده است مرا تا «یاد بیسکویت مادری»، «چای شیرین»، «بوی نان سنگگ» و «خورشیدی در سینی روز» نیز کشانده است. امّا من اینجا نشستهام، در اتاقکی در شمال غرب استکهلم، پشتِ پنجرهای پائیزی. درختِ غوشه در رنگهای خود با آهنگِ باد میرقصد و من با «عکس فوری عشقبازی» و بوی کاه. و بویِ این دفترِ کاهی...در سایت رادیو زمانه بخوانید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر