
گمانه زنی
گمانهیِ اول: اشکال باید از زیپِ شلوارِ شما باشد، آقایان!
در فاصلهیِ صدایِ تیر و تفنگ که به خِطّهیِ خون فکر میکنید
شلوارتان شما را دلقک میکند
به گمانم
اشکال باید از زیپِ شلوارِ شما باشد
[…] - زهوارههایِ پنجرههایش در رفته
متن کامل را در رندان بخوانید
"چنین است که هست "
از «شوق، راه هایِ در پیش روست» تا «قبل از رسیدن»
مروری بر اشعار روشنک بیگناه
چندی پیش «قبل از رسیدن» آخرین دفتر شعر روشنک بیگناه را خواندم و یک معرفی مختصر بر آن نوشتم. این دفتر شعر لحظاتِ مسّرت بخشی به من عطا کرد. شادی و سرور به شعر رسیدن مرا به مرورِ دوباره یِ سه دفتر پیشینِ شاعر ترغیب کرد. حاصلِ این بازگشت گردشی شد از سرِ تأمل؛ روشنک بیگناه چه می خواهد بگوید، کجایِ شعر ایستاده است، مخاطب اش کیست، او به عنوان یک زن با تمایلات زنانه اش در شعرچه می کند، در مقام یک مهاجر چه تصویری از دنیایِ پیرامونش ارائه می دهد؟ این پرسش ها شاخص ها و شدّتِ میلی بودند که عصاره یِ حسّ و انگیزه یِ نوشتن را در من می چکاند.
متن کامل را در رندان بخوانید
۲ نظر:
درود رباب عزيز
اگر چه بي صدا،اما مدام به ميهماني ي اين خانه ي پر از حرف قشنگ مي آيم
زنده باشي
محمد
دوست نازنین
خیال می کردم حتا کلاغی پشت پنجره ام نمی نشیند. اما ناگهان دیدم فرشته ای با بال های مخملی می آید و دانه ای در نوک ام می گذارد و می رود تا وقتِ دیگر...
راستی گمانه یِ پنجم شاهکار بود. دستت درد نکند
بازهم بی صدا به این خانه شو که این بی صدایی همان صداست که منظور فروغ بود.
ارسال یک نظر