۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

در سایت شهرگان بخوانید:


Lapses

بر خرمنِ واژه پیراهنی کوبید به رنگِ عاج

بر شقایق‌هایِ صحرایی پرده‌ای پاشید با دو پایِ شکسته

از صورتِ نور کفش و کلاهی برداشت

و سایه‌هایِ سقوط‌هایِ آزاد

این سر که هنوز دارد بسترِ خودش را می‌کشد

بر حریمِ صورتِ خنج.


*


Kept herself in the dark

از خنده‌هایِ ریسه فقط دهانِ زنی مانده‌ست

بر بومِ شکسته‌یِ اتاق خط‌هایِ تاریک می‌کشد

نقطه به نقطه چشم‌هایِ در آینه خشک

لایه به لایه پلک‌هایِ در بلورِ شیشه خاکستر.



در تاریکیِ لاک لاک پشتی که می‌رود وُ نمی‌رود …


*


Painting a rather bleak picture

از هند وُ چین وُ ماچین

خرابه‌هایِ تاریخیِ ایران

یادهایِ کودکی…



از نگینِ فیروزه

آسمانی بی دامن

و حریمِ خاکیِ خون…



سهمِ ما

از ضلع وُ زاویه

کلبه‌ای

که در وُ دیوار نداشت.

از مجموعه یِ منتشر نشده یِ »آفروشعر«

هیچ نظری موجود نیست: