در سایت شهرگان بخوانید:
Lapses
بر خرمنِ واژه پیراهنی کوبید به رنگِ عاج
بر شقایقهایِ صحرایی پردهای پاشید با دو پایِ شکسته
از صورتِ نور کفش و کلاهی برداشت
و سایههایِ سقوطهایِ آزاد
این سر که هنوز دارد بسترِ خودش را میکشد
بر حریمِ صورتِ خنج.
*
Kept herself in the dark
از خندههایِ ریسه فقط دهانِ زنی ماندهست
بر بومِ شکستهیِ اتاق خطهایِ تاریک میکشد
نقطه به نقطه چشمهایِ در آینه خشک
لایه به لایه پلکهایِ در بلورِ شیشه خاکستر.
در تاریکیِ لاک لاک پشتی که میرود وُ نمیرود …
*
Painting a rather bleak picture
از هند وُ چین وُ ماچین
خرابههایِ تاریخیِ ایران
یادهایِ کودکی…
از نگینِ فیروزه
آسمانی بی دامن
و حریمِ خاکیِ خون…
سهمِ ما
از ضلع وُ زاویه
کلبهای
که در وُ دیوار نداشت.
از مجموعه یِ منتشر نشده یِ »آفروشعر«
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر