بر پلک هایم گریس می مالند
از کمر تا زانو مُهر می کوبند: عِرق النسا
و گریم صورتم را پنهان نمی کند.
و گریم صورتی پنهان نمی کند.
از تمامِ بانگ ها عرعرِ سگی به گوشم می رسد.
واق واقِ آدمی با برگچه هایِ بسیار...
ململِ شعرم را باد برده است.
من غزل هایِ کاغذیم را گم کرده ام.
من کاغذِ غزل هایم را گم کرده ام
و هر شب خوابِ کهربایِ سیاه می بینم
با همین دو بادامِ بسته که از مدیاتورها خسته اند.
می دانم آن روزِ مبادا رسیده است
و گلویم پنجه هایِ توست
این خفایِ محض. فشارِ ناب.
از هزارتویِ من به چاهِ تو.
نخ به نخ در خودت سقوط می کنی خاک؟
نخ به نخ در خودت سقوط می کنی خاک؟
یا از تمامیِ گمشده هایت منم که آینه ام
این بادامِ تلخِ دلتنگی؟
پس این ماه هم همان جنّ بود؟
با کاکُلش ادایِ الویس را در می آورد ماه
در این سرزمینِ مار که کاسه کاسه چنگِ مریم به خوردم می دهند تا من پسرانِ نارسم را از دهان بالا بیاورم. پسرک هایِ سردِ خاکستری نگینِ انگشترِ دلم زلزله هایِ زیرِ دامنم توکاهایِ پر کَنده پراکنده تر از ستاره هایِ این آسمانِ بی ستاره عقربه هایِ ساعتم ...
ماه نشانم می دهند.
زیرِ درختِ مریم ماه نشانم می دهند در حومه هایِ یوحنا ماه نشانم می دهند لایِ سُمبله هایِ مار وُ بوته ماه نشانم می دهند در پیچِ بنفشه بر نوکِ سیاه پوشکِ زردِ زیبا ماه نشانم می دهند. با کاکُلش هزارمیخ بافته بالایِ این سیاهخانه که خانه یِ شمالی من است.
اینجا من همسایه ای دارم که هر روز زیرِ درختِ زیتون می نشیند و مسیح را می پاید. من سنگِ یمانی سرم را به دیوار می کوبم و تکه ای از چنگِ مریم راهِ گلویم را می بندد. زیرِ همان درخت کنارِ همان ماه که گوش به زنگِ پچ پچِ دیوار ایستاده کاکلش را شانه می زند...
رباب محب (۲۰۰۹) از دفتر منتشر نشده یِ «سگنامه».
دو قطعه یِ بالا برای اولین بار در سایت «کتاب شعر» منتشر شده است
اگر این را نفهمی هرگز شادمان نخواهی شد
کریستینا لوگن
ترجمه: ر.م
در صورت تمایل در «کتاب شعر» بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر