۱۳۹۴ اسفند ۲۳, یکشنبه

دو ترجمه: «سیاه چون نقره» و «و شب نجوا کرد آنابل لی»



Öijer. B. K Svart som silver (2008). Stockholm: W&W
سیاه چون نقره
برونو ک. اویر   (Bruno K. Öijer)
رباب محب
8-0-982869-91-978
کافه 60 مدیا
استکهلم 1394

 

 

 

 

 

 

 
















طبیعی‌ست

 
حقیقت دارد
من تنها به آدم­هایی اعتماد کرده­ام
که می­دانند فقر چیست
علاقه­ای به ثروتمندان ندارم
شادم که نزدیکم نیستند
و این فکرکردن ندارد
طبیعی­ست
همان­قدر طبیعی که شب­زنده­داری کنی
و کُشتی بگیری با تاریکی
همان­قدر طبیعی
که در صبح سرد و مرطوبی
تبرت را فرو کنی در دل آسمان
و از جا بکنی این الوار آبی روشن را
و اره اره کنی  تا بشود هیزم
و بر سینه خرمن کنی و برگردی

این همه را با خود به خانه ببری


 



(Och natten viskade Annabel Lee(2014). Stockholm: W&W)
و شب نجوا کرد آنابل لی
برونو ک. اویر   (Bruno K. Öijer)
رباب محب،  کتایون کشاورزی
0-3-983377-91-978
کافه 60 مدیا
اول، پاییز  2016

 

برابری
 
از یاد رفته­اند
آن­ها که راه­آهن ساختند
و پل­ها خانه­ها جاده­ها 
حتی آن لاشخورچهره مردان که
در نشست­های هیئت رئیسه بال و پر می­زدند
و  اسکناس­ها را یک­جا می­قاپیدند
ناپدید شده­اند
گَردی پاشیده بر خاک
 
بلاهت
 
بلاهت
تنها یک چهره دارد
چهره‌ی انسانی
نمی‌توان با بلاهت جنگید
نه شکست می­خورد
نه خاموش می­شود
خشونتش را می­گستراند
می‌ایستد در هر گوشه‌ی تاریکی جامعه و پوزخند می­زند
کمبودِ هرچیزی در این جهان حس می‌شود
مگر کسانی که مشتاقانه کاسه‌ی سر می‌گشایند
و می‌گذارند هر بلاهت بی‌شرمانه‌ای به آن­ها دست‌درازی کند
بلاهت مرز نمی­شناسد
سریع­تر از کره­ی زمین در چرخش است
و می­تواند سرزمینی را وادارد
تا به قدِ آپارتمان کثیفی آب برود
آنجا که از دیوار، سفاهت می­چکد
جویای دیده شدن
جویای اینکه همگان
تکریمش کنند و دوستش بدارند
 

 

برونو کیتز اویر Bruno Keats Öijer متوّلد بیست و ششم نوامبر 1951 در شهر لینشُپینگ واقع در سوئد است. وی در 1970 به همراهی پر اریک سودِر، اریک فیلکِسون و لیف اِلگرن گروه شعر وِسوویوس را دایر کرد. همسر وی مایا ایزین اویر نقاش است. «سیاه چون نقره» در سال 2008 میلادی منتشر شد. اریک لاکویست در گزارشی از شب شعرخوانی برونو - ک. اوير که به مناسبت انتشار این کتاب برگزار شد، می‌نویسد: «بر سردرِ سالن تأترِ جنوب نوشته شده‌­بود: مردی­که در سال 1973 با چاپ اولین دفتر شعرش، شعر سوئد را دگرگون کرد، یک شاعر مردمی­ست. او، ولی با لقب «شاعر خارج  گود و اوت سایدر» نمی‌خواند. اویر پس از دکلمه‌ی هر شعر تعظیم­کنان متواضعانه از جمعیّت تشکر می‌کند. اویر شاعر محبوبی­ست که جرأت می­کند جدّی حرف بزند. جدّی حرف می­زند بی­آن­که کسل­کننده شود. زندگینامه­ی ارنست همینگوی را دستاویزی می­کند تا بگوید جهانی بالای سر نویسنده هست که زندگینامه­ی نیمه مستند نام دارد. نویسنده یا خود را به متن می­سپارد، یا به دست دیگران؛ به دوستان و آشنایان. چه مشغولیتِ عبثی.



 

  



 
 





 







 

 

 


 














 



 

 




 
 

هیچ نظری موجود نیست: